گاهنوشت1
هر وقت فکر میکنم که خیلی آدم فهمیده و با تجربه ای شدم یه اتفاقی میفته تا نشونم بده که حتی اول راهم نیستم اما هنوزم امید دارم در آینده به یک نقطه ای برسم که در برابر اسنتطاق های آدم های اطرافم حرف هایی برای گفتن داشته باشم
اما راستش یکمی از اون روز میترسم چون که میدونم اتفاق های خوب من رو به اون نقطه نمی رسونه و حتما اون موقع سختی های زیادی کشیدم و اتفاق های بد زیادی رو تجربه کردم...