پولاریس

مینویسم زیرا این تنها یادآور وجود من است

روزنوشت1

yeganeh. dokht ۱۴۰۱/۱۱/۲۷، ۱۶:۳۰

امروز بعد از مدت ها رفتم پیش زهرا (حدودا بعد از سه چهارماه) اخه کم پیش میاد که برم بیرون البته اگر ازمون های روز جمعه ی قلم چی رو فاکتور بگیریم ، وقتی زهرا رو دیدم خیلی تعجب کردم چهره اش خیلی تغییر کرده بود و همینطور رفتارش! وقتی دیدم که زهرا اینقدر تغییر کرده بیشتر از قبل با این واقعیت مواجه شدم که بالاخره بزرگ شدیم خلاصه  کلی باهم خندیدیم ،حرف زدیم و عکس گرفتیم ....

اما از این بابت خوشجالم که اگر چیزهای زیادی در رابطه با ما تغییر کرده ولی هنوزم دوستیمون پر رنگه هنوز هم وقتی پیش هم هستیم می شیم همون یگانه و زهرا ی 11 ساله :))

و همین یکی از دلایلی هستش که باعث میشه روح سردم کمی لطافت و گرمی رو حس کنه و بتونه که ادامه بده به نظرم یکی از دستاورد های این چندسال زندگیم ادمهای ارزشمندیه که با وجود محدود بودنشون برای چند لحظه هم که شده  می تونم باهاشون حرف بزنم و از قید و بند افکار مخربم رها بشم

زهرا بهم قول داده بود که  اهنگ گل گلدون من از سیمین غانم رو برام بنوازه و بالاخره انجامش داد  خیلی حس خوبی داشت ، منم ازش فیلم گرفتم و اول پست گذاشتمش تا شماهم ازش لذت ببرید

بعد  از مدت ها دیشب واقعا بهم خوش گذشت و هنوزهم بخشی از من در شب گذشته و  در بین نت های موسیقی جا مونده و بارها و بارها اون صحنه رو مرور میکنم و واقعا خوشحالم که ثبتش کردم

در اخر وقتی که داشتم میرفتم با زهرا یه سلفی گرفتیم (اونی که ماسک زده منم)

هوا به قدری خوبه که اصلا دوست ندارم زمان بگذره اهواز با وجود اینکه تابستون های خیلی بدی داره اما نزهت بخش ترین پاییز و زمستون ها رو داره (به جز مهرکه واقعا نمیشه گرما رو تحمل کرد!)

بعد از ازمون های روز جمعه بابام یکمی با ماشین تابم میده و موقعه ی  برگشت از روی پل مورد علاقه ام رد میشه که همیشه این فصل اطرافش پر از  پرنده های مهاجره که دفعه ی اخر از ماشین پیاده شدم و چندتا عکس گرفتم(هروقت دیدید که من یهو غیب شدم دارم از یه چیزی عکس میگیرم که به احتمال نود درصد گلِ)

این عکس اخریه شبیه به مثلث شده و قشنگ باب اینکه رائفی پور یه تحلیل صد قسمتی از روش بسازه ...

واقعا یه چیزی که باید بهش اعتراف بکنم اینکه بعد از این همه سال نوشتن یکی از دشوار ترین مسائل برای من اینکه تهش چی بنویسم تا پستم تموم بشه اما همیشه برای نوشتن پایان لنگ میزنم برای همین شمارو با اخرین عکسی که گرفتم تنها میذارم و امیدوارم که همیشه حال دلتون خوب باشه :))

ادم فهمیده‌ای نیستم، پستام اینجوری به نظر میااان🤣

یعنی از دورررر اره خیلی انسان فهمیده‌ و عاقلیم😔😂

اره باید فرصت بدم، مغز بیچاره‌م... 

تو که هربار شروع میکنی، بهتر از قبل . کی باورش میشه دو ساله ننوشتی؟:)

۱ اسفند ۰۱
پاسخ
اینطور نگو خیلیم خوبی بالاخره این نوشته ها از بخشی از وجودت نشات گرفتن نذار این افکار منفی برات تبدیل به یه باور بشن مگرنه کلی به خودت آسیب میزنی
مهم اینکه من میشناسمت و به نظرم خیلی هم عاقل و باارزشی🫂
نظر لطفته مهربونم🫂💜
۱ اسفند ۰۱

لذت بخش بود دیدن عکسها و شنیدن اهنگ.مرسی که ماروهم شریک کردی

۲۹ بهمن ۰۱
پاسخ
خوشحالم که خوشتون اومده:)
۲۹ بهمن ۰۱

اگه وسواس داشتم انقدر چرت و پرت پست نمیکردم... الان یادم انداختی وسواس داشته باشم🤧😂 کی پاسخگوعه؟؟؟ 

یه مدت به خاطر همین وسواسم روزنوشت اصلااا نمی‌نوشتم. میگفتم بیچاره اونی که اینو میخونه. الان بالاش می‌نویسم نخونین🤣 

۲۸ بهمن ۰۱
پاسخ
اما من خیلی از پست هات رو دوست دارم ،ادم فهمیده ای هستی و کم پیش میاد محتوای زرد تولید کنی
خیلی وقت ها پیش میاد  که افکار آدم خیلی در هم تنیده میشن به خودت فرصت بده تا ذهنت آروم بشه 
من خودم این چند مدت درگیری ذهنی زیاد داشتم و دوساله چیزی ننوشتم...
۲۹ بهمن ۰۱

منم مجبور نمیکنم واقعا (فقط تفنگ میذارم رو شقیقه‌ش😀) 

فکر میکردم زیاد بنویسم درست میشه ولی هنوز درست نشده💀

 

۲۸ بهمن ۰۱
پاسخ
😂😂😂😂
به نظرم بیشتر بخاطر اینکه وسواس به خرج میدیم و به جای اینکه به خودمون و نوشته هامون فکرکنیم به این فکر میکنیم که بقیه بعد از خوندنش چه فکری راجبش دارن و نکنه که بد بشه 
۲۸ بهمن ۰۱

پستت اکلیل پاشید بهم✨️

خیلی خوبه ادم دوستش نوازندگی بلد باشه، حالا هر سازی فرقی نمیکنه (وقتی خودم هیچ سازی بلد نیستم*) من هرکیو پیدا میکنم که ساز بلده مجبورش میکنم برام آهنگ بزنه😂 

باز خوبه تو فقط نمیدونی چجوری تموم کنی، من جدیدا نمیفهمم نوشته‌هام از کجا شروع میشن و به کجا می‌رسن😂

۲۸ بهمن ۰۱
پاسخ
🫂🫂🫂
😂😂😂😂اما من کسی رو مجبور نمیکنم برام ساز بزنه و این انتخاب رو به عهده ی خود فرد می‌ذارم ( در حالی که دو ماه هرشب بهش پیام میدادم کی برام این آهنگه رو میزنی و وقتی پیشش بودم به زور مجبورش کردم این آهنگه رو بزنه 🗿)
راستش دروغ چرا منم گاهی وقت ها اینطور میشم یهو میام مطلب رو از اول میخونم میبینم که چقدر پرش افکار داشتم و ارکان جمله ام باهم همخونی نداره 🚶🚶🚶
۲۸ بهمن ۰۱

(لبخند غمگین طولانی)

 

میدونم و تو هم همینطور🤍

تشکر🌻

-----------------

خرسند گشتم😂😂😎

۲۷ بهمن ۰۱
پاسخ
🫂🫂🫂🫂🫂🫂🫂💜
۲۷ بهمن ۰۱

ولی کاش میتونستی تصویر منو بعد اولین باری که اون ویدیو اول پست را داره میشنوه ببینی..

حس میکنم این پست خیلی متفاوت با قبلیا بود. خیلی وقت بود اینجوری حرف نزده بودی((: حس میکنم همه نشستیم دور آتیش و داریم چایی ذغالی میخوریم

( بازم شاهد احساسات بی ربط و بی موقع من هستیم😂🤦🏻‍♀️)

۲۷ بهمن ۰۱
پاسخ
اره همه اش پست هام رو فاز ناله بودن🗿
اما خب قراره از این به بعد بیشتر اینطوری بنویسم و زخمیتون کنم😂😂😂
۲۷ بهمن ۰۱

اونو که آره...منظورم دوستایی که توی مدرسه یا کلاسای بیرون آشنا شدیم هست...

میدونی هیچوقت راجبشون همچین احساسی نداشتم که این رفاقت واقعا باید خیلی طولانی ادامه پیدا کنه...  شایدم زیادی سخت گرفتم و خیلی خوشی ها را فقط از خودم گرفتم...

۲۷ بهمن ۰۱
پاسخ
لازم نیست حتما ادامه دار باشه لزوما اینکه چندین سال با یه نفر سر یه کلاس درس خوندی شایستگیش رو نشون نمی‌ده...
من از این بابت خیلی آسیب دیدم با آدمهایی دوست شدم که اونا من رو به این نقطه رسوندن که حتی از ترس پام رو بیرون نمی‌ذارم و اینقدر منزوی شدم چون بهم حس بی ارزش بودن دادن کلا تنها معیارت این باشه که طرف مقابلت آیا ارزش ارتباط برقرار کردن رو داره یانه...
باور کن خیلی از دوستی ها وجود دارن که شاید قدمتشون به زور یکسال میشه اما از خیلی رفاقت های چندین ساله بهترن من که همیشه هوات رو دارم و تو هم جز اون محدود آدمهایی هستی که بهش اشاره کردم و بدون که برام باارزشی امیدوارم که در دنیای واقعی هم دوستای بهتری پیدا کنی (:
۲۷ بهمن ۰۱

ی چیز دیگه هم بگم من دبیرستان که بودم توی انشا ها فقط توی پایان ها خوب بودم😂 ولی خب الان منم همچین حس تباهی دارم که خب الان وقتشه تمومش کنم یا هنوز جا داره؟

۲۷ بهمن ۰۱
پاسخ
من فقط تو شروع خوبم اما بعدش...😂😂
دقیقااااا

۲۷ بهمن ۰۱

این خیلی زشته که من حسودیم شد🗿

و این خیلی عجیبه که من هیچ رفاقت طولانی با هیچکدوم از دوستام حفظ نکردم... البته کمبود اینو بیشتر وقتی به خواهر بزرگه نگاه میکنم حس میکنم. که رفیق صمیمیش از مهد کودک با همن🥲🥲

 

۲۷ بهمن ۰۱
پاسخ
راستش اینو گفتی منم حسودیم شد
پس من چیییی خیلی وقته که دوستیم🦧
۲۷ بهمن ۰۱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Biography

من مطمئن نیستم که واقعا وجود دارم
من همه ی نویسندگانی هستم که خوانده ام
تمام افرادی که ملاقات کرده ام
همه ی زنانی هستم که دوستشان داشتم و تمام شهرهایی که دیده ام
-خورخه لوئیس بورخس