پولاریس

مینویسم زیرا این تنها یادآور وجود من است

من مثل تاریکی !تو مثل مهتاب:)

yeganeh. dokht ۱۳۹۹/۶/۳۱، ۲۱:۲۹

*اول از همه بگم برای درک کردن بهتر حس و حال این پستم آهنگ رو اگه میتونید گوش بدید :) 

 

بچه که بودم وقتی به مرگ پدرومادرم فکر میکردم بغضم میگرفت تاب اوردن در برابر همچین افکاری سخت بود اونم وقتی که سقف ارزوهام پر از روزهایی بود که بوی وجودشون رو میدادن...

اما همیشه برای آروم کردنم بهم میگفتن که به آسمون نگاه کن پر از ستاره است وقتی که ما بمیریم جزئی از آسمون میشیم تا هر شب وقتی همه جا تاریک میشه حواسمون به تو باشه  :)

بعد از اون وقتی از دوباره اون فکر از ذهنم گذر میکرد کمتر بغض میکردم...

کمتر ناراحت میشدم....بعد از اون ذهنم درگیر آسمون شده بود به این فکر میکردم که چند نفر مثل پدرومادرم به کسایی که دوستشون داشتن وعده ی اینو دادن که پس از مرگ هم از اون بالا نگاهشون میکنن؟

یا وقتی اون بالان حوصله شون سر نمیره؟

یادمه که یک شب یه برگه و خودکار برداشتم و رفتم پیش دوستم بهش گفتم میای باهم بریم ستاره ها رو بشماریم ؟

یه پوزخند زدو گفت مگه میشه ستاره ها رو شمرد؟!وبعدش گفت که نمی تونه بیاد...

رفتم روی سکو نشستم و به  آسمان نگاه کردم و شروع کردم به شمردن به صد نرسیده بودم که خسته شدم...سحر راست میگفت اونقدر ستاره ها زیاد بودن که نمیشد شمردشون...

بعدش به این فکر کردم که تعداد ستاره ها زیاده اما اگه از تعداد آدما کمتر باشه چی!

اونوقت کی حواسش به این همه آدم روی زمین هست ؟

یا ستاره هایی که کمرنگ شدن نکنه که کسی دوستشون نداشته برای همینه که دارن میرن!

برای همین هروقت پدرومادرم اجازه میدادن میومدم و توی حیاط میشستم و با سواد کمی که داشتم سعی میکردم براشون داستان بخونم :) 

اگرم کم میوردم از آرزوهام و کارتون هایی که دیده بودم میگفتم یا به نقاشیِ کتاب داستانم نگاه میکردم و هرچیزی که به ذهنم میومد میگفتم و تعریف میکردم تا سرگرمشون کنم و کاری کنم که نرن...

سالها رو با این فکر گذروندم تا اینکه یه روز با مامان و بابام قهر کردم و گفتم شما به من دروغ میگید و میخواید یه روزی تنهام بزارید چون اگه وقراره همیشه پیشم باشید پس چرا ستاره ها صبحا تو آسمون نیستن؟

اونا گفتن هستن اما ما نمی بینیمشون و وقتی چیزی رو نمی بینیم نشون دهنده ی این نیست که وجود نداره اما من حرفشون رو دیگه باور نکردم و بعد از اون دیگه هیچوقت باستاره ها حرف نزدم 

بعد از مرگ بابابزرگم یاد اون روزا افتادم و فکر میکردم اگه واقعی باشه پدر بزرگم الان جزئی از ستاره های  آسمونه  الانم حواسش به همه ی مااست مثل همیشه...

 

پی نوشت 1

بچه که بودم دید خیلی متفاوت و عجیبی به همه چیزداشتم که البته پدرو مادرم نقش کمی در این مورد نداشتن!

پی نوشت 2

اینقدر این آهنگ سیمین غانم رو دوست دارم

هر وقت به آسمون نگاه میکنم یاد آهنگش میفتم :)

 

 

چقدر قشنگ، و چقدر همزمان غم انگیز...

اصلا حس ای که این متن می داد در ترکیب با قطعه چیز عجیبی بود...

مثل حس تنهایی ای که نگرانی از دست دادن میده...

امیدوارم آدم ها نیاز نباشه به ستاره ها نگاه کنن... امیدوارم همیشه همین کنار، ستاره ها باقی بمونن...

۱۲ آذر ۰۲
پاسخ
درود مهربونم
خوشحالم که خوشت اومده:))
منم امیدوارم که نگاه آدما فقط بخاطر دیدن زیبایی ها به آسمون خیره بشه 
نه بخاطر دلتنگی ....
۲۲ دی ۰۲

من از همون بچگی به روح اعتقاد داشتم 😂🤝

۱۰ مهر ۰۲
پاسخ
😅منم همینطور 😁
۱۰ مهر ۰۲

وای چقدر حس خوبی داشت هم موزیک هم متن:))) مخصوصا الان که تنها من بیدارم و درست ستاره هارو میبینم و یه نسیم خنکی وارد اتاقم میشه ❤
بعد درس خوندن چقدر حس خوبی بهم داد...ممنونم ازت مجیکال گرل:)))

۴ شهریور ۰۲
پاسخ
درود مهربونم واقعا خوشحالم که تونستم حالت رو بهتر کنم:)))
ممنونم بابت کامنت قشنگت❤️
۵ شهریور ۰۲

اره دیگه عالم بچگیه 😀

منم قدیما همیشه تو جاده های کوهستانی که میرفتیم مینشستم به شمردن تونل ها 😂 یه مسیری رو ماهی یکبار میرفتیم که تونل زیاد داشت:)  هر بار این کارو تکرار میکردم... 

اره خیلی خوبه، صدای قشنگی داره 

۱۸ فروردين ۰۲
پاسخ
😅چه جالب حتما حس خیلی قشنگی رو بهتون منتقل میکرده...
بله خیلی خیلی صدای قشنگی داره :)
۱۸ فروردين ۰۲

عجب پشتکاری داشتی مینشستی ستاره ها رو میشمردی 😁

اهنگ سیمین هم خیلی قشنگه 

۱۷ فروردين ۰۲
پاسخ
اره....😅
راستش  اصلا فکر نمی‌کردم که غیر ممکن باشه و همینطور می شمردم و یادداشت می کردم...
اره خیلی خیلی آهنگ زیباییه و حس خاصی داره 
۱۸ فروردين ۰۲

سلام یگانه عزیزم ..... خیلی خوش بختم باهات منم نارسیسم ....نه عزیزم من متولد ۸۰ هستم نمی دونم‌ چرا فک کردی ۸۴ هستم....

 ووای باورم نمیشه از سن و سال دارای بیان باشی... منم یکساله تو بیان ولی یه بازه لفت دادم دوباره اومدم ....

 

آها اون نوشته رو میگی .... اون من درآوردی های خودممه...همه هم دوستش داشتن ...منم یه ENFP هسم

۱۴ فروردين ۰۲
پاسخ
درود مهربونم خوشبختم نارسیس جان 🫂
عه پس اشتباهی خوندم فکر کردم نوشته بودی که متولد ۸۴ هستی ....😅
اره خیلی وقته می‌نویسم .... چهار پنج تا وب داشتم قبلا شاید هم بیشتر دیگه اینجا موندگار شدم البته یه سال اینجا رو هم ول کرده بودم....
اره به نظرم نوشته ی قشنگ و با احساسی بود:))
پس تقریبا تایپ شخصیتیمون یکیه😁
امیدوارم دلنوشته های بیشتری ازت بخونم🥲🤌✨
۱۴ فروردين ۰۲

بله فک میکنم از نوشته هام معلوم باشه ....خوشحال میشم باهم اشنا شیم 

۱۴ فروردين ۰۲
پاسخ
بله:)) من این پستتون رو خیلی دوست داشتم 
منم خوشحال میشم خب من یگانه ام... و مثل اینکه شما متولد سال ۸۴ هستید من متولد سال ۸۳ هستم و یک سال بزرگترم 😅و برای آشنایی بیشتر با من میتونید این صفحه رو مطالعه کنید...
و اینکه از آشنایی با شما خوشبختم:)
۱۴ فروردين ۰۲

سلام ..... خوب اگه بخوام راجب آهنگ بگم که خودم وقتی داشتم با گیتار یاد میگرفتم ....هزار تا داستان راجبش خیال بافی می کردم ......وقتی هم که ملودی رو یاد گرفتم  و رفتم سراغ خوانندگیش خودم رو جای گل خورشیدش جای آسمون آبی جای چشمک زدن ستاره و شقایق می ذاشتم و حس خوبی می گرفتم ...... فک کنم کل کامنتم اینو بهت القا کرد که منم که آدم فضایی ام .....

(´・ᴗ・ ` )

۱۴ فروردين ۰۲
پاسخ
 درود امیدوارم حال دلت خوب باشه ...
چه جالب پس  توهم  آدم خیال پردازی هستی:)
چه ذهن هنرمندی داری 🥲🤌✨
۱۴ فروردين ۰۲
سلام... راستش نمیدونم چی قراره بگم و بیشتر از اون نمیدونم چرا دارم اینارو می نویسم. حقیقتاَ منم وقتی بچه بودم به شدت توی دنیای دیگه به سر می بردم(هنوزم همینه) و ستاره ها همیشه نقش خیلی مهمی تو زندگیم داشتن. به حدی که اگه شبا نمیدیدمشون خوابم نمی برد!
نوشتتون طوری بود که منو برد بین همون ستاره ها... و از این بابت ممنونم ازتون.
قلمتون و بیشتر از اون خیالتون فوق العادست:) مراقبش باش.
موفق باشی
۱۲ فروردين ۰۲
پاسخ
درود 
ستاره ها اونقدر زیبان که همه ی ما ناخواسته ساعت ها بهشون خیره شدیم و کلی خیال پردازی کردیم....
به عنوان یه نویسنده ی ساده باعث افتخاره که تونستم خاطرات خوبی رو برای شما زنده کنم 
نظر لطفتونه ممنونم بابت حرف های زیباتون
امیدوارم شماهم موفق باشید :)
۱۲ فروردين ۰۲

آهنگه برای منم پراز خاطره است

ممنونم ازت 

همیشه دلت شاد و تنت سلامت باشه

۸ فروردين ۰۲
پاسخ
خیلی خیلی ممنونم امیدوارم که شماهم همیشه تندرست و سلامت باشید و حال دلتون خوب باشه

۸ فروردين ۰۲
ممنونم یگانه دخت عزیز سرافراز باشی همیشه
۲۹ دی ۹۹
پاسخ
خیلی ممنونم همچنین :)))
۲۹ دی ۹۹
من این آهنگو خیلی شنیدم ولی هیچوقت نتونستم بفهمم صدای کیه و گیرش بیارم تا دانلودش کنم لینکش رو بزار لطفا
۲۹ دی ۹۹
پاسخ
درود :)))
این اهنگ گل گلدون از سیمین غانم هستش برای دانلود کلیک کنید
۲۹ دی ۹۹

من یه خاطره ای با این آهنگ دارم

که الان گوشش دادم اشکم در اومد واقعا!

+ من بچه که بودم اصلا این شکلی نبود خداییش ، خیلی بزرگ بودم😐 از همون بچگی😂

الان که فکرشو میکنم خیلی دلم می خوام این حس ها و افکار رو تجربه کنم!

۳۰ مهر ۹۹
پاسخ
:))))منم هربار گوشش میدم گریه ام میگیره خیلی قشنگه...
+به نظرم خوبه که ادم  تجربه های اینطوری داشته باشه  اما یکمم بده (وی پس از فهمیدن اینکه آدم ها پس از مرگ به ستاره تبدیل نمی شن به مدت دو هفته به صورت شبانه روز زار زده)
۳۰ مهر ۹۹

وای عزیزم:))

نکنه انیمه دوست داره؟ یا مثل قبلا من فقط از عکساشون خوشش میاد؟^__^

۲۳ مهر ۹۹
پاسخ
هردو 😁😁😁😁
۲۳ مهر ۹۹

خیلیییی خیلیییییی قشنگ بود!!!

تو یه نویسنده ی واقعی هستی!

چقدر دیدگاهت نسبت به ستاره ها  قشنگ بود!

 

منم وقتی بچه بودم فکر میکردم کسایی که میمیرن میتونن عزیزانشون رو تماشا کنن و ازشون مراقبت کنن. اما خب راستش... اعتقادی به ستاره شدنشون نداشتم:) 

۲۲ مهر ۹۹
پاسخ
:))))))))))))))))))خیلی ممنونم مهربونم
ممنونم بابت این همه ارادتی که من دارید:)))))
منم  اول همین اعتقاد رو داشتم:))))))
 *اجی کوچیکم عاشق تصویر نمایه تون شده:))))))
۲۲ مهر ۹۹

در واقع به خودم گفتم.

من همیشه وقتی می‌خواهم دوست داشتن م را محک بزنم، نگاه می‌کنم ببینم در عمل چقدر حاضرم برای اثبات علاقه‌ام به خودم زحمت بدهم.

همین پدر مادر، چقدر..

گاهی در اوج دوست داشتن، آن زمان‌ها که مجرد بودم، یک ظرف شستن را هم دریغ می‌کردم برای مادرم که معلم بود و الان البته خیلی بچه خوبی ام. خیلی هم شاید نه. تا حدودی خوبم.

امیدوارم بین تمام پدر مادر ها و بچه‌ها روابط پرمهر و قوی برقرار باشه.

۱۵ مهر ۹۹
پاسخ
:))بله درسته مادر منم شاغل هستش و برای همین منم همیشه برای انجام کارهای خونه و نگهداری از خواهرم کمکش میدم مگر اینکه امتحان داشته باشم یا حالم بدباشه اما تمیز کردن خونه 99درصد مواقع با خودمه
انشاءالله:)
۱۵ مهر ۹۹

راست ش رو می گی برو ظرف ها رو بشور!

۱۴ مهر ۹۹
پاسخ
ببخشید منظورتون رو متوجه نمی شم!؟
۱۴ مهر ۹۹

من وقتی بچه بودم کاملا خنگ و منگل بودم 😂

ولی احساساتتو دوس داشتم جالب بود نمیدونم پسرا هم همچین خیال بافی هایی میکنن یا نه من که ندیدم

ما همش تو کوچه خیابون با توپ و تیله بازی بزرگ شدیم 😆

۹ مهر ۹۹
پاسخ
😅😅😂😂😂😂من از همون اول درونگرا و تنبل بودن نهایتش برای سرگرمی خیالبافی می کردم😂
مامان بابام نمیذاشتن برم تو خیابون بازی کنم فقط یه چندباری گذاشتن برم اما بعدش دیگه نذاشتن😬
۱۲ مهر ۹۹

چه حس خوبی داشت این پست :) به ستاره‌ها هیچ‌وقت اینجوری نگاه نکرده بودم :)

۱ مهر ۹۹
پاسخ
:)))))❤
۱ مهر ۹۹

چطوری تو پچگیاتون انقدر قوه تخیل بالایی داشتین، من خیلی منطقی فکر می کردم :/

۱ مهر ۹۹
پاسخ
😂😂😂😂من هنوزم همینطورم 
همه بهم میگن همیشه تو رویاهام زندگی میکنم
حتی همین الانم که دارم اینو مینویسم خودم رو در وضعیتی تصور میکنم که دوست دارم
۱ مهر ۹۹

وای چه قشنگ بود *_* 

منم بچگی هام اینجوری بودم تقریبا 

۳۱ شهریور ۹۹
پاسخ
❤❤:)
😂😂من یه بلاهایی سرمامان بابام اوردم من خیلی غرق داستان و کارتونا میشدم یبار در خونه رو روی مامانم قفل کردم گفتم تو اقا گرگه ای داری ادای مامانم. رو در میاری همه ی همسایه ها ریختن در خونه ،اتش نشانی😂😂😂وای خدا دلم براشون میسوزه 
۳۱ شهریور ۹۹

🥺🥺🥺

متن و آهنگ خیلی کیوتن...❤

۳۱ شهریور ۹۹
پاسخ
:)فدایت کیوت خوش قلبم
۳۱ شهریور ۹۹
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Biography

من مطمئن نیستم که واقعا وجود دارم
من همه ی نویسندگانی هستم که خوانده ام
تمام افرادی که ملاقات کرده ام
همه ی زنانی هستم که دوستشان داشتم و تمام شهرهایی که دیده ام
-خورخه لوئیس بورخس